تو که در فکر منی مرگ مرا سر برسان
انتظار همه را نیز به آخر برسان

همه پرورده ی مهرند و من آزرده ی قهر
خیر در کار جهان نیست تو هم شر برسان

لاله در باغ تو رویید و شقایق پژمرد
به جگر سوختگان داغ برابر برسان

مردم از ماتم من شاد و من از غم خشنود
شادمانم کن و اندوه مکرر برسان

مرگ یا خواب؟ چقدر این دو برادر دورند!
مژده ی وصل برادر به برادر برسان

فاضل نظری


پی نوشت: نیستم عاشق اگر منت درمان بکشم    به روی چشم اگر از تو بلایی برسد.
به یاد لحظه ی بعد دفن علی اصغر، ارباب لباس عربیشان را در دست گرفتند و تکان دادند.
ای دوست هرچه بود فدایت کردم...
هرکس ما اهل بیت پیامبر(صل الله علیه و آل وسلم) را دوست بدارد، پس باید فقر را چونان لباس رویین بپذیرد( یعنی آماده انواع محرومیت ها باشد) حکمت 112
دنیا مکانی ست که باید در آن به مقام ابتلاء رسید...