امام صادق (علیه السلام) فرمودند:هرکس مادرمان صدیقه کبرا را دوست داشته باشد می تواند ایشان را مادر خطاب کند

مادر...

می دانم که لیاقت اینگونه خطاب کردن را ندارم بانو. می دانم که آبروی شیعه و گریه کن بر اهل بیت(علیهم السلام) را برده ام. حتی این قطرات اشک جاری هم از روی پشیمانی ست. اما این را خوب می دانم که........دوستت دارم..........صاحبم تویی.من را مانند غلام سیاه در کربلا بپذیر و اجازه نوکری بده. اذن دخول به سرای نوکریت.

چه بگویم بانو که از شرم سرم پایین و سرخ و غرق در خجلت. هنوز قدرت گفتن مادر را ندارم کاسه گداییم به این اندازه بزرگ نشده است ترک برداشته است ترمیم حسینی لازم است.

گریه می کنم به حال آن در آن روز سیاه. گریه می کنم بر آن دست که تو را زد...چه کشید. گریه می کنم بر آن طنابی که دست های حیدر را بستند

آه ه ه چه بگویم که دلم بر در میخانه تو جای ندارد بگذار که من هم به خیال در میخانه کوی تو بشینم و بخوانم و بگریم و بمیرم

چه سوز شیرینی است وقتی نمک غم هایت در زخم دلم جای می گیرد

چه بگویم ؟ از مدینه که اکنون باطلانی در آن جای گرفتند یا در اینجا که غریبی؟ چه بگویم ای نور؟ فاطمیه ات رو به اتمام است و من هنوز اندر خم یک کوچه ام...

به پایان آمدیم اما             حکایت همچنان باقیست

نمک بر زخم من پر کن       دوای درد من ساقیست.......                 یا اباالفضل