اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
انا انزلناه فی لیله القدر
و ما ادراک ما لیله القدر
لیله القدر خیر من الف شهر
تنزل الملائکه و الروح فیها باذن ربهم من کل امر
سلام هی حتی مطلع الفجر
...
دوباره شب ستاره ها فرا رسید و من خار ترین و گنه گار ترین...
چه سعادتی؟ چه کاری انجام داده ام که در میخانه ی دوست راهم داده اند؟ باز هم جام عشق را پر خواهم کرد و از باده ی دوست مست خواهم شد.
هرگز نگویم که دست مرا بگیر گویم گرفته ای زعنایت رها مکن
باز صدای الغوث الغوث بندگانت بلند خواهد شد که تو با گوشه ی نگاهت این بزرگ لکه های روی صورتمان را پاک گردانی.
چه قلبی دارم که حتی بلد نیست با تو سخن بگوید
فقط بلد است بگوید حسین...
نمی تپد،حسین حسین می کند.
تو بزرگی،چرا از تو بزرگی نخواهم، تو می توانی بدی هایم را به خوبی تبدیل کنی نه فقط پاکشان.
دوست دارم از این زندگی فانی و تمام شدنی به حیات عند الرب برسم و جانم را در راه تو فدا کنم.
دوست دارم مانند علی اکبر(ع)حسین اربا اربا شوم تا هر چه دارم در راه تو هدیه کنم.
خودت در همین کتابی که این شب ها روی سرمان می گذاریم گفته ای که توسل کنید برای رسیدن به من
پس فقط می گویم حسین...
یا الهی در این مجلس سرمستان همه منتظر کرم و لطف الهی هستند و آمادهی رسیدن به آخرین سلاله پاک نبوی(ص)
ببخش گناهان پرده ای که مانع دیدن رخ یار شده اند.
اللهم عجل لولیک الفرج
حال غمگین مرا از بد بگردانی به خیر
مثل شب در خلوت دلخواه تنهایی به نور
چون سفر تا گریه شبهای بارانی به خیر
راستی ای عشق! آه ای عشق! ای نور شریف!
صبح لبخند تو بر یار خراسانی به خیر
یاد تو در سختی و آسانی دنیا خوش است
وقت دشواری مبارک، وقت آسانی به خیر
یا مرا دلبسته شبهای گیسویت مخواه
یا دعا کن بگذرد روز پریشانی به خیر
فتنه گرداب و عهد دشمنان با دوستان
یاد اعجاز تو در دریای طوفانی به خیر
در ندامت نیز مغرورند با یوسف، دریغ!
با برادرها بگو وقت پشیمانی به خیر
دیر فهمیدند خورشیدیست پشت ابرها
ظهر تابستان شده، خواب زمستانی به خیر!
فکر باطل بود سحر بسته افسونگران
تا ابد باقیست این ملک سلیمانی به خیر