دلم می خواست آقا مثل تو اینجا به من هم لانه می داد
خودش با دست های مهربانش به من هم دانه می داد

دلم می خواست با عشق مردم، برایم نذر می کردند گندم...

راستی کبوتر حرم امام رضا جایی جز این صحن و سرا رفتی؟
اگر رفتی بگو که تا کجا رفتی
چه می دانی که دردم چیست
اصلا تو به عمرت کربلا رفتی؟؟؟
برو با اربابت بگو گدایت بی قرار است
از آن وقتی شنیده کربلا، چشم انتظار است
برو پیشش بگو آقا گدایت شب به شب خوابش حسین است
 بگو گدایت دلتنگ حسین است

من آواره و بی کس کنار حوض بی ماهی
کنارش کاسه هایی به رنگ زرد، یک زرد طلایی
به دورش عکس یک دست خدایی...
که بود از تن جدا دورش نوشته
سلام ای کربلا...سلام ای کربلا